افلاطون گفته روح دایره است
و من دایره های روحم را کشف کردم!
پنح دایره دور روحم کشیدم، و خودم را در مرکز این دایره ها قرار دادم
ادامه مطلب ...
موانع بیداری
تمام ادیان الهی اذعان دارند که انسان تجسم قدرتهای آسمانی است. این گفته حضرت علی که میفرمایند: "آیا گمان میکنی تو جرم صغیری هستی، در حالیکه در وجود تو جهان بزرگتری در هم پیچیده و متمرکز شده است"، اشاره به همین مضمون دارد. در قرآن و دیگر کتب مقدس آمده که خداوند از روح خود در انسان دمیده، پس حقیقت وجودی انسان روح خداوند است و روح خدا که از خداست تمامی قدرتها و داناییهای خداوند را دارا میباشد. ولی در طول زمان بشر از حقیقت ذاتی خود دور شده و ناتوان و ضعیف گشته است. در حال حاضر ارتباط لحظهای و عمیق بین انسان و روحاش وجود ندارد و نیروهای روحی به صورت بالقوه در وجود انسان نهفته گردیده است.
روان انسان )کالبدانرژیک( که در کالبد فیزیکی وی نفوذ دارد و نقاط اتصال و ارتباط آنها به صورت مراکز انرژی یا چاکراها شکل گرفتهاند، واسط ارتباط بین روح و انسان بشمار میآید. در طول زمان به دلیل جهالت طولانی و دوری از اصل رب، انبوهی از زنگارها و چسبندگیها بر گرد این مراکز انرژی پدیدار گشته و این مراکز قدرت را بسته و غیرفعال ساخته و ارتباط انسان را با نیروهای الهی قطع کردهاست. اگر بخواهیم عوامل اصلی مسدود شدن مراکز انرژی را بیشتر بررسی کنیم، میتوانیم علتهای تعیینکننده زیر را مد نظر قرار بدهیم: ترسها، تردیدها، شرطی شدگیها، عقدههای روانی، تعارضات ذهنی، تمایلات منفی، نیات و برداشتهای مخرب، جهتهای روبه پایین دانش و آگاهی، جهتهای روبه پایین تفکر، نوع و جهت تجارب گذشته و...
هدف، فعال کردن، پاک کردن و بهبود طرز کار این مراکز قدرت درونی است. تصحیح و تغییر مسیرهای ناصواب در زندگی و پیروی از روح خدا موجبات پاکسازی مسیرهای انرژی را فراهم میآورد و اگر انرژی روحی از پایینترین چاکرا به بالاترین چاکرا برسد انسان به سعادت و خوشبختی دست مییابد، بدین معنا که نیروهای روحی فعال گشته و خودآگاهی به بالاترین سطوح هوشیاری که همانا عشق و خلاقیت است دست پیدا میکند.
( از نشریه علوم باطنی )
جریان خلاق روح
انرژی خلاقه روحی قدرتی ذاتی است که در روح انسان بصورت راکد و منفعل نهفته شده. دانایان و ژرفبینان ملل مختلف این قدرت اسرارآمیز را به وضوح پذیرفتهاند و اشارات متعددی به وجود آن و روشهای فعال ساختن آن کردهاند، به نحوی که از مجموع این توصیهها دهها روش برای آزادسازی این قدرت خارق العاده و دگرگونکننده حاصل شده است.
در طول تاریخ و طی تجربههای فوق طبیعی انسانها، این نیروی عظیم روحی به صُوَر بسیاری متجلی شده و پدیدههای اعجازبرانگیز بسیاری از آن ناشی گشته، که از آن جمله است:
شفا دادن بیماریها و درمان دردها. تسخیر روح و به فرمان درآوردن طبیعت و غلبه بر قوانین آن؛
مانند ایجاد باد، باران و طوفان یا متوقف ساختن آن. پرواز و برخاستن از زمین.
نامرئی شدن. انتقال اراده و افکار به دیگران. ویران ساختن و ایجاد خرابیها.
نفرینهای مرگبار و سلامهای گشاینده. القاء خوابها و خلسههای تحولزا حتی از فواصل بسیار دور.
به کنترل درآوردن رؤیاها، دیدن رؤیاهای انتخابی و تجربه ابعاد ناشناخته در رؤیا.
خبر دادن از غیب، دیدن باطن امور، پیشگویی وقایع و معنی کردن علائم ناشناخته.
افزایش سرعت روندها، مانند روند رشد یک دانه و جوانه زدن آن در یک لحظه.
به حرکت درآوردن چیزها و جابجایی اشیاء. قرار گرفتن در جهانهای ناشناخته و تجربه آنها.
تصرف در جهان ماده. قدرت تحقق بخشیدن به خواستههای دیگران.
زنده کردن مردگان و حیات یافتن پس از مرگ. تبدیل چیزهای مختلف به یکدیگر.
ناپدید ساختن چیزها. اقتدار به تجسم درآوردن رؤیاها و تصورات و بسیاری از تجلیات دیگر.
باطنگرایان ملل مختلف تحت عناوین گوناگونی از این قدرت متحولکننده و تغییردهنده ذاتی یاد کردهاند. با وجود تفاوتهایی که در ظاهر این عبارات وجود دارد، اصلی مشترک در همه آنها مستتر است که همان اصل روح خلاق و نیروی نامحدود آن میباشد.
روشنبینان و کاشفان باطنی در برخورد با آن، که گاهی به استفاده از آن منجر میشد، تعابیر مختلفی را بیان کردهاند.
تعدد و تنوع این نامگذاریها، خود گواهی بر این مطلب است که انرژی آفریننده روحی توسط محققان بسیاری کشف و بکار گرفته شده، اما اندازه این بکارگیری بسیار متفاوت بوده است. مطابق گزارشهای مستند تاریخی، بعضی از تجربهکنندگان تنها موفق به برخورداری از ذرهای از این قدرت حیرتانگیز شدهاند و برخی دیگر توانستهاند در زیر بارشهای شدیدی از روح خلاقه قرار گیرند. مثلاً تجاربی وجود داشته که شخصی بواسطه این توان اسرارآمیز مردهای را زنده کرده یا زندهای را کشته است و همچنین تجارب مشابهی وجود دارد که شخصی با تکیه بر این نیرو، حداکثر توانسته که دردهایی ساده را التیام بخشد یا خواستههایی مادی و ابتدایی را عملی سازد. اما باید توجه داشت که در هر دو نوع تجربه، اندازه این قدرت ناشناخته، نامحدود بوده لکن امکان و روش بکارگیری آن و میزان برخورداری از آن متفاوت بوده است.
نکته دیگر اینکه، کاربرد قدرت خلاقه تنها در جهت بروز پدیدههای خارقالعاده و کسب تجربههایی از این دست نبوده بلکه امکان جهت دادن و بکار گرفتن آن در مسیرهای معلوم وجود داشته است. در چنین مواقعی، فرد با قدرت، سرعت و کیفیت بالایی به اهداف خود دست یافته و حتی توانسته است که دیگران را در راه تحقق بخشیدن به آرزوهایشان، بصورتی اساسی و راهگشا کمک کند.
بطور خلاصه میتوان گفت که با وجود قدرت خلاقه باطنی، انجام هر کاری و تحقق هر خواستهای امکانپذیر است. با استفاده از این انرژی آفریننده میتوان هر تصویری را به تجسم درآورد و هر اندیشهای را عملی ساخت. این نظر روشنبینان و دانایان کهن است و همچنین نتیجهای است که بسیاری از دانشمندان علوم جدید پس از مشاهدات و تحقیقات خود آن را اعلام کردهاند.
بعنوان مثال محققان روسی پس از تحقیقات فراوان اعلام داشتند که قدرت خلاقیت ذهن (مغز) انسان نامحدود است و آنها در آزمایشات و مشاهدات خود نتوانستهاند به حد نهایی این توانایی برسند.
مدارک و شواهد بسیار دیگری دال بر وجود این نیروی تغییردهنده و دگرگونکننده و کاراییهای بیشمار آن وجود دارد که میتوان به تجاربی که در گذشته رخ داده و در زمان فعلی نیز هر روزه در حال رخ دادن است، اشاره کرد.
در کتب مقدس و متون باطنی ادیان مختلف نیز فراوان به این موضوع پرداخته شده و بیانات بسیاری درباره اقتدار عظیم و نیروی تبدیلکننده روح انسان، از کلام خداوند و پیامبران الهی وجود دارد...